آشنایی با شهر دستنشهرداری دستنا

تاریخ شهردستنا

آنچه مسلم است دستنا معروف به دشت آناهیتا در اواسط حکومت قاجاریه چون دیگر مناطق چهار محال از نظر سیاسی تحت حکومت چهارمحال که در چالشتر مستقر بود قرار داشته ولی مالکیت آن بر خلاف بسیاری از روستاهای منطقه متعلق به حاجی محمدرضاخان و یا اعضای خانواده وی نبوده است.در کتاب مرات البلدان که در اواخر قرن 13هجری تدوین شده در خصوص دستنا عبارات زیر آمده است:خلاصه دیوان اعلی یکصد و بیست خانوار جمعیت آن است .صد خروار بذرافشان دارد.آب از رودخانه، ششصد و بیست و پنج تومان مالیات و هشت نفرسرباز می دهد مسجد و حمام و آسیاب دارد.شواهد تاریخی نشان می دهد پس از تسلط بختیاری ها درمنطقه چهار محال و بختیاری اعمال قدرت توسط ایشان بر اهالی روستاها و فاقد هرگونه قانون و نبودن قدرت مرکزی قوی در گذشته باعث رکود پیشرفت روستاهای این استان بود.با توجه به تحقیقات انجام شده شهر دستنا ازهمان اول در جای کنون بنیانگذاری نشده است بلکه اولین جای دستنا جایی به نام مرقن(قلعه مرقن)بوده است ودر آنجا خانه های خود و یک قلعه را به علت نبودن سنگ و خشت با همین مَرغهای موجود ساخته اند (مَرغ=چمن و علف زیاد)مدتی که در آنجا زندگی کرده اند رطوبت موجود در آنها موجب بیماری آنها شده بنابراین ازآنجا به دامنه تپه ی که در آن نزدیکی بود (فعلا زمین فوتبال شده است)آمده اند و درآنجا به زندگی خود ادامه داده اند.نام این منطقه را صالح آباد گفته اند.این زمان با اواخر دوران صفویه مصادف بوده است.

بعد ازمدتی که افغانها به ایران حمله کردند مردم این شهر نیز برای نجات جان خود به کوههای اطراف پناه بردند و حدود شش ماه در کوه اقامت گزیدند.در این مدت افغانها بر سر راه خود خانه های موجود را دراین مکان از بین بردند و این قسمت به نام خرابه ها معروف گشت.بعد از اینکه مردم از کوه آمدند شهر فعلی را بنیان گذاردند و برای حفظ جان و مال خود درروی تپه ای که به کوه بی بی هاجر معروف است برج دیده بانی ساخته و هر شب هر نفر در آن کشیک می دادند و با مشاهده خطری ندای بیدارباش سرمی دادند.

در زمان ناصرالدین شاه ، خوانین بختیاری،چهارمحال را به نام منطقه بایر به مبلغ 150000ریال خریداری کردند.شهر دستنا کلا 8000ریال در آن زمان خریداری شده است.غلامحسین خان دردستنا قلعه ای ساخت.وی در حدود 13 تا 14 پسر داشته است که معروفترین آنها عبارتند از،یحیی،سعید،مجید،حمید جمشید.در شهر دستنا بعد از غلامحسین فقط یحیی و سعید حکومت کردند.هنگامی که مالکین در راس حکومت شهر بودند.حاج نجف قلی ستاری و حاج عبدالمحمد متقی دو تن از کدخدایان آن زمان بودند.بعد از کد خدایان انجمن تشکیل شد و بعد از چند سالی انجمن جای خود را به خانه اصناف سپرد و دراین موقع با اواخر حکومت طاغوت مصادف است.زمزمه انقلاب طنین افکند و در شهر دستنا نیز جماعت مرد و زن همچون دیگر مناطق کشور در راهپیمایی ها و تظاهرات شرکت می کردند و با مشتهای گره کرده نفرت و انزجار خود را ازحکومت طاغوت نشان می دادند.تا اینکه به حول و قوه الهی و با اتحاد مردم انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره) در 22 بهمن سال 1357 به پیروزی رسید و خون هابیل ها بر شمشیر قابیل ها پیروز شد.

در بعد از انقلاب شورا به مشکلات و اختلافات خانوادگی و عمومی رسیدگی می کرد و همین طور با ارگانهای شهری در رابطه بود.و امور رفاهی مردم را از جمله امور مربوط به آب و برق و تهیه دفترچه ارزاق و …را انجام می داد.شهر دستنا در گذشته مدرسه نداشته است و عده ای هم که باسواد بودند از طریق مکتب ، خواندن و نوشتن یاد می گرفتند.تا زمانی که چند تن تصمیم گرفتند که مدرسه ای در شهر تاسیس کنند تا فرزندانشان باسواد شوند.با صحبتهایی که با اداره آموزش و پرورش استان شد می توان فهمید که به مردم گفته شد که مدرسه را به خرج خودتان بسازید ومعلم ومیز و دیگر لوازم را اداره تامین می کند.با مشورت مردم جایی را برای ساختن مدرسه اختصاص دادند و مشغول ساختن شدند.در این زمان خان وقت عده ای را مامورکرد که ممانعت به عمل بیاورند و نگذارند مدرسه ساخته شود چون برداشت آنها این بود که رعیت نباید باسواد شود و اگر مدرسه ساخته می شد و مردم باسواد می شدند دیگر زیر بار آنها نمی رفتند.ولی مردم توانستند با مبارزه درمقابل مالکین مدرسه را بسازند و ‌مردم پیروز شوند و مدرسه امیرکبیر در در سال 1337 به عنوان اولین مدرسه شهر دستنا افتتاح شد.بعد از آن زمان به ترتیب دبستان سمیه در سال 1357 ،مدرسه راهنمایی ابوذر در سال 1357، دبستان ابتدایی در سال 1359 و دبیرستان امام خمینی درسال 1369 ساخته شدند.

۰برگرفته از کتاب” تمدن دیرینه چهار محال و بختیاری اثر دکتر اسفندیار آهنجیده” با اصلاح و اضافات

مشاهیرشهردستنا

شمس الدین ابوالوفا حسینی ،‌خوشنویس معاصر است . او ضمن تدریس دردبیرستانهاو مراکز تربیت معلم اصفهان،‌شاگردان بسیاری نیز تربیت کرده است .گروه : هنر، رشته : هنرهای تجسمی ،گرایش : خوشنویسی
والدین و انساب : پدرشمس الدین ابوالوفا حسینی ، اورا به حفظ اشعار فارسی و عربی و نوشتن خط علاقمند کرده است . شمس الدین درسال 1327 در شهر دستنا درشهرکرد به دنیا آمد .تحصیلات رسمی و حرفه ای : شمس الدین ابوالوفا حسینی ابتدابا تشویق پدرش به حفظ اشعار فارسی و عربی و نوشتن خط پرداخت و درسال 1338 برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت و مدتی درمدرسه عربان (چهارسوق مقصود ) به تحصیلات قدیمه پرداخت. سپس موفق به اخذ لیسانس دررشته مدیریت اداری ازدانشگاه گیلان شد .مشاغل و سمتهای مورد تصدی : بعد از انقلاب اسلامی ،شمس الدین ابوالوفا حسینی ازاولین دارندگان مدرک ممتاز خوشنویس واز بنیانگذاران انجمن خوشنویسان شعبه اصفهان بود .وی ضمن تدریس دردبیرستانها ومراکز تربیت معلم اصفهان ، کلاسهای انجمن خوشنویسان را اداره می نمود ومدتها از مسئولان این انجمن بود .مراکزی که فرد از بانیان آن به شمار می آید : شمس الدین ابوالوفا حسینی انجمن خوشنویسان شعبه شهرکرد را دایر نمود که اکنون شاگردانش آن را اداره می کنند .شاگردان : شمس الدین ابوالوفا حسینی ،‌بیش از 80نفر شاگرد رابا مدرک ممتاز پرورش داده است که بعضا از استادان فعلی کلاسهای انجمن دراصفهان وسایر شهرستانها می باشند.

اماکن و بناهای تاریخی شهر دستنا

اماکن و بناهای تاریخی

امامزاده بی بی هاجر،بی بی هاجر بنا به اقوالی دختر سید شهاب الدین سهروردی که یکی از مشایخ ایران بوده است می باشد. روستائیان می گویند قدمت این امامزاده 1200 سال است ولی صحت آن معلوم نیست.درداخل امامزاده سنگ نوشته مخروطی شکلی وجود دارد که به رنگ سبز می باشد و نوشته های آن به مرور زمان نسبتا از بین رفته است. مردم به این امامزاده اعتقاد دارند وهرگاه حاجتی داشته باشند به زیارتگاه می آیند و برای اینکه ببینند به حاجتشان می رسند سنگ کوچکی بر می دارند وبه سنگ صافی می کشند وحاجتشان را زیر لب زمزمه می کنند و ناگهان سنگ را رها می کنند.اگر سنگ کوچک به سنگ اصلی چسبید امید حاجتشان هست ولی اگر افتاد به حاجتشان نمی رسند.سنگ قبر این حاجیه قیمتی است و از نوشته حکاکی شده روی سنگ به اهمیت مدفون شده در این مزار شریف پی برده می شود.بدیهی است که در زمان فوت این مرحومه این چنین سنگ و این چنین خطوط با ارزش تا حدودی غیر ممکن است و نیز حمل سنگ تا اینجا که امکان آن می رود سنگ درشهری حجاری و خطاطی حکاکی شده باشد و با ارابه و غیره تا اینجا آمده باشد که راهها به جز راه مال رو نبوده اند.تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل

پیری

پیری به نام آقاسیدهاشم در شهر دستنا بوده و کارهایی را به او نسبت داده اند و می گویند دستش تا حدودی شفا بوده است و روی قبرش مقبره ای ساخته اند که هنوز که هنوز است مردم به این شخص ارادت خاصی دارند و به او متوصل می شوند.

برد سیلایی

در شمال شرقی دستنا تخته سنگی به شکل قوسی روی تخته سنگی دیگر قرار قرار گرفته است و باعث به وجود آمدن سوراخی بزرگ شده است که انسان به طور خوابیده می تواند از آن عبور کند. البته عوامل فرسایش بر روی آن تاثیر گذاشته است.مردم عقیده دارند که اگر بچه هایشان را از زیر این سنگ عبور دهند آنها به سیاه سرفه(کنه سیاه)مبتلا نمی شوند و یا اگر مبتلا شود از زیر این سنگ عبورش دهنند خوب می شود.پیر سید نورالله (سید نوری)سید نوری از دیگر اماکن مقدسه دستنا می باشد.پیر سید نوری درختی است بزرگ ،تنومند کهنسال که در حدود مغرب دستنا در بین درختان قرار دارد.مردم به اینجا نیز عقیده دارند و در زیر این درخت نذر می کنند.

بناهای تاریخی

ساختمان مرقد بی بی هاجر،ساختمان شش ضلعی است و با معماری قدیمی بنا شده است.مسجد جامع:اولین و قدیمی ترین مسجد در شهر بود.به علت رطوبتی که به داخل آن نفوذ کرده بود و کارایی خود را از دست داده بود با قدمت 130 الی 140 سال آنرا خراب کردند و به سبک جدید بازسازی نمودند.قلعه:قلعه محل سکونت خانها بود و توسط کارگران و کشاورزان شهر و معمارانی از اصفهان و شهرهای دیگر آن را ساخته اندو نشانگر حاکمیت فئودالها و یا خانها را نشان میدهد.قدمت آنها به 80 سال می رسد.این قلعه ها از سه قسمت تشکیل شده اند:الف)خود قلعه که محل سکونت آنها بوده و دارای دو طبقه است و در حال حاضر به خاطر بی توجهی روبه تخریب شده است.در این قلعه تا اواخر حکومت رضاخان اسکان داشتند و بعد از چند سالی که تقسیم اراضی شد و دیگر درآمدی نداشتند به شهرهای بزرگ رفتند و درحال حاضر این قلعه به دولت واگذار شده است.ب)انبار،محل جمع آوری محصولاتی که از کشاورزان به عنوان سهمیه خود(مالیات)می گرفتند.درحال حاضر سالم و مسکونی شده است.انبار در ضلع شمالی قلعه قرار دارد.ج)اصطبل ، که محل حیوانات اهلی آنها بوده است و در همان زمان تخریب شدو جایش ساختمان ساختند.این اصطبل در ضلع غربی ساختمان قلعه قرار دارد

قدیمی ترین خانه ای که در جای فعلی دستنا قرار دارد از نواده های غلامحسین و ابوطالب می باشد که قدمت آن را 330 سالی تخمین زده اند.دو دستگاه آسیاب نیز بوده که با آب کار می کرد که با آوردن آسیابهای جدید آنها از کار افتادند و دیگر هیچ اثری از آنها نیست.همچنین در گذشته حمامهای خزینه ای وجود داشت که اثری از آنها به جا نمانده است.

. برگرفته از کتاب” تمدن دیرینه چهار محال و بختیاری اثر دکتر اسفندیار آهنجیده” با اصلاح و اضافات

پوشش گیاهی شهر دستنا

پوشش گیاهی با توجه به عامل آب و هوا و خاک و ارتفاع مکان، پوشش گیاهی متنوع و متفاوت است.در ارتفاعاتی که خاک تشکیل نمی شود پوشش گیاهی هم نمی باشد.شهر دستنا فاقد جنگل خودرو می باشد.ولی قبلا درختان بلوط زیادی داشته که به مصرف خانه سازی رسیده است.کشاورزان در حدود 80 سال پیش قلمه هایی از روستای گشتنیز به اینجا آورده اند و کاشته اند و در حاضر همین درختان منبع درآمدی برای عده زیادی شده اند.این شهر دارای درختای چون کبوده،صنوبر،زردآلو،گیلاس،گلابی،سیب و …می باشد.گیاهان دارویی؛دستنا سرشار از گیاهان دارویی است که عمده ی آنها از قدیم الایام کاربرد دارویی موثری در بهبود بیماریها داشته اند.شناخت و طرز استفاده از پیشینیان سینه به سینه نقل شده است.در مناطق چهارمحال و بختیاری که دور از پزشک و دارو بوده اند.دارو به اندازه کافی در اختیار آنها نبوده است.ازین رو از داروهای گیاهی منطقه استفاده می کرده اند.از جمله این گیاهان می توان به گل برنجاس،گل گاو زبان،ریواس،بوسور،بارتنگ(بارهنگ)و… اشاره نمود.گیاهان خوراکی؛بعضی از گیاهانی که از دامنه های کوه ها و ارتفاعات تهیه می کنند خوراکی می باشند که گاه خشک می کنند و یا بلافاصله بعد ازچیدن مورد استفاده قرار می دهند.این گیاهان به غذا طعم،بو و مزه خاصی می دهند و آنها را خوشمزه می کنند.از جمله این گیاهان سیر،موسیر،تره کوهی ،مرزه،فداله،چاهوک نام برد. ·  

برگرفته از کتاب” تمدن دیرینه چهار محال و بختیاری اثر دکتر اسفندیار آهنجیده” با اصلاح و اضافات

آشنایی با شهر دستنا(مراسم خواستگاری و ازدواج)

مراسم خواستگاری و ازدواج

الف)ناف برون؛هنگامی که دختری متولد می شود مادران و یا زنان فامیل می گفتند این دختر عروس من است و برای فلان پسر او را می خواهم و همین اسم روی او می ماند و وقتی بزرگ شد او را به عقد همان پسر در می آوردند .البته این کار پسندیده ای نبوده و نیست و امروزه تا حدودی این رسم برداشته شده است.

ب)خواستگاری؛وقتی پسری دختری را می بیند و می پسندد، پدر و مادر خود را به خانه دختر فرستاده و آنها با گفتن این جمله که فلان پسر ما را به غلامی قبول می کنید و دخترتان را به عنوان عروس خواستاریم.اگر خانواده دختر قبول کردند خانواده داماد از خانواده عروس شیرینی می گیرد و حلقه ای را بدست عروس خود می کنند.چند شب بعد خانواده عروس ،داماد را مهمانی می کنند و داماد کفش و یک قواره پارچه شیرینی به خانه عروس می برد.در این مهمانی شیرینی را می دهند تا خانواده عروس جهاز برای دخترشان بخرند .وقتی که خرید وسایل زندگی تمام شد روز عقد را مشخص کرده و برای روز عقد طرف عروس و داماد فامیلها را دعوت می کنند و جشنی برپا می کنند.

ج)مراسم عروسی؛در شب حنابندان از باقی مانده همان حنا که بدست عروس گذاشته اند برای داماد می برند.پسری می آورند و می گویند به دست عروس که پر از حنا است چنگ بزند تا اولین بچه آنان پسر شود. گرزنون،عروس که می خواهد از خانه پدر خارج شود و وارد حیاط پدر داماد شود قدری می ایستد تا هدیه یا پولی به او بدهند .بعد عروس با پای راست وارد حیاط پدر شوهر می شود و او را سه مرتبه به دور چهار پایه ای که روی آن قرآن ،سبزه ،اسپند و گل می باشد می گردانند و داماد از روی بلندی هفت تخمه (گندم،جو،نقل،نخودچی،پول خرد…)روی سر عروس می ریزند.در جشن عروسی بیشتر از ساز محلی به صورت دستمال بازی و ترکه بازی استفاده می کردند که امروزه جای خود را به سازهای جدی داده است.داماد وقتی از حمام می آید برروی تختی که قبلا با پارچه های رنگی آذین بسته اند می نشیند و زنها به او تبریک می گویند و به او هدیه می دهند و روی زانوی او پسربچه ای را می نشانند.مردان آخرشب با گذاشتن سینی جلوی بزرگترها و  گرداندن آن هر کسی هدایای خود را می پردازد،این پول فقط برای داماد می باشد.در این مراسم اشعاری هم به زبان محلی خودشان می خوانند.

۰ برگرفته از کتاب” تمدن دیرینه چهار محال و بختیاری اثر دکتر اسفندیار آهنجیده” با اصلاح و اضافات